شیعه آیا فقط اشک و آه است؟
این تصور بسی اشتباه است
اشک بی معرفت ، آب چشم است
اشک با معرفت، تیغ خشم است
عطری که از حوالی پرچم وزیده است
ما را به سمت مجلس آقا کشانده است
از صحن هر حسینیه تا کربلا
صد کوچه باز کنید ، محرم رسیده است
من در همین شروع غزل ، مات مانده ام
حیران سر گذشت نفسهات مانده ام
باید شهید بود و تورا خون چکان سرود
شرمنده ام اسیر عبارات مانده ام
در کرب وبلا حماسه ی خون آمد
خورشید شرف به صحن گردون امد
در وصف حسین ابن علی میگویم
از عشق هر آنچه بود؛بیرون آمد
امشب وقوع مرگ تو را جار میزنند
رخسار ماه را غم و زنگار میزنند
نوزادها برای علی اصغرت هنوز
با اولین تنفس خود زار میزنند
قیامت بی حسین غوغا ندارد
شفاعت بی حسین معنا ندارد
حسینی باش که در محشر نگویند
چرا پرونده ات امضا ندارد